سومین پیش نشست همایش با عنوان "حکمت و تحجر" برگزار شد .گزارش محتوایی این پیش نشست به نقل از سخنران محترم این نشست علمی به شرح .....
سومین پیش نشست همایش با عنوان "حکمت و تحجر"برگزار شد.گزارش محتوایی این پیش نشست به نقل از سخنران محترم این نشست علمی به شرح زیر ارائه می گردد.
بسماللهالرحمنالرحیم
حکمت و تحجر
چکیده:
حکمت به معنای ژرف نگری، محکمکاری و در گذشتن از ظواهر امور و راهیابی به باطن اشیاء است و به عبارت دیگر با توجه به شواهد عقلی و نقلی حکمت به معنای بسنده نکردن به عالم ملک و در ورای این عالم عرصهای وسیعتر به نام ملکوت و امر و غیب و تجرد را دیدن. در مقابل، تحجر، به معنای تنگ نظری و بسته ذهنی، خشک مغزی و فاقد بصیرت و بینش عمیق بودن و گوهر حقایق را نادیدن و بسنده نمودن به ظاهر و پوسته اشیاء.
با استناد به آیات و روایات و براهین عقلی نظام هستی نظامی تشکیکی و طولی است و دارای مراتبی از فرش عالم ماده و محسوس تا عرش جایگاه الوهیت و انسان معجونی است ملکی ملکوتی که میتواند از پلههای این مراتب وجودی بالا رود و به ملاقات خالق هستی دست یابد (یا ایهاالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه) و انبیاء و سفرای الهی بزرگ مردانیاند که تنها جنبه بشریت آنها قابل رؤیت حسی است (انا بشر مثلکم) اما همچون درختی تناور قد کشیدهاند در آسمان ملکوت و هویت غیبی آنها دور از نگاه طبیعی است (یوحی الیّ) به عبارت دیگر ساحت محسوس آنها جنبه فیالارضی است اما ساحت غیبی آنها همان عرصه خلافت آنها است (انی جاعل فیالارض خلیفه) و فهم این رمز و راز با سراج منیر عقل و حکمت میسر است نه با نگاه محدود و محصور حس.
اما در باب سنگ بنا و تأسیس مکتب جمود و تحجر به خوبی میتوان آن را در ماجرای ابلیس یافت. آنجا که به جای معرفت نسبت به گوهر وجودی انسان و نفخه الهی وی صرفاً ترابی بودن جسد آدم و ناری بودن جسد خویش را ملاک قرار میدهد و از تبعیت حکم الهی در سجده بر آدم سر باز میزند.
با آغاز بعثت انبیاء الهی همواره تاریخ با دو جریان جمود و تحجر مواجه بوده است که در برابر ارشاد و تعلیم حکیمانه انبیاء علیهمالسلام صف کشیدهاند.
اول: تحجر سیاسی یعنی رویارویی سلاطین جور و حاکمان و ملاء و اشراف در وادی کفر و شرک که با مقایسه جنبه بشریت انبیاء با خویش و عدم درک محتوای رسالت آنها دست به حربه انکار و تحقیر و کشتار زدهاند
(فقال الملاء الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم).
(و قال فرعون یا ایها الملاء ما علمت لکم من اله غیری فاوقد لی یاهامان علیالطین فاجعل لی صرحاً لعلی اطلع الی اله موسی و انی لا ظنه من الکاذبین)
و قرآن کریم این گروه متحجر تنگنظر را سفیه خوانده است.
(و من یرغب عن مله ابراهیم الا من سفه نفسه)
دوم: تحجر دینی. آنها که به ظاهر متدین به دین انبیاء الهی بودهاند ولکن درک و معرفتشان صرفاً معطوف به امور محسوس و مادیات بوده است تا آنجا که از پیامبر خود درخواست کردهاند که خدایشان را با چشم سر و آشکارا ببینند.
(و اذ قلتم یا موسی لن نومن لک حتی نری الله جهره)
و شاخصة هر دو جریان تحجر این است که چون فاقد ادراک باطنی و عدم معرفت به مقامات فراطبیعی اولیای الهیاند همواره آنها را همردیف خود و در عرض خویش قملداد کردهاند.
تا اینکه این جریان به عصر رسالت حضرت ختمیمرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرسد و دوباره تکرار همیشه تاریخ و رویارویی دو جریان تحجر سیاسی و دینی با آن حضرت و بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم و کنار گذاشتن وصی برحق آن حضرت شاهد نوع سوم از تحجر هستیم، یعنی تحجر جمعی به معنای تحجر دینی در قالب خلافت و حاکمیت. و حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در زمان تعیین خلیفه سوم از در عرض قرار گرفتن خویش با دیگران در شورای ششنفره در خطبة شقشقیه شکوه مینماید. امیرالمؤمنینی که فرمود (فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض). و پس از خلیفه سوم و شروع حاکمیت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تحجر دینی در قالب سه مکتب نمایان و خود را در موضعگیریهای منجر به سه جنگ: صفین و جمل و نهروان نشان میدهد. و پس از آن حضرت عالم اسلام یا شاهد تحجر جمعی امویان و عباسیان است و یا عصبیت و تحجر دینی فرقهای (البته در بعضی مواقع با پشتوانة حاکمیت): اهل حدیث و سلفیه و وهابیت. و امروز نمود حکمت و فرزانگی را در نظام بابرکت جمهوری اسلامی ایران با بنیانگزاری حکیم الهی حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) و در ادامه رهبری حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) میبینیم یعنی اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و بازتاب تحجر جمعی را در اسلام آمریکایی به رهبری حاکمان ظاهرگرا و متحجر آلسعود.
واژههای کلیدی: حکمت، تحجر، جمود، نظام طولی هستی، ملک، ملکوت
حمیدرضارضانیا-مدرسه عالی حکمت ودین پژوهی